بار دیگر تلخ می خندم, به حماقتی با من غریبه نیست و برای من ارزان تمام نشده ! مگر می توانم به کودک درونم دروغ بگویم؟ ~~~ در قاب نگاهت ; چه زود کوچک می شوم, و... بیشتر بخوانید »
همسفر! در این راه طولانی که ما بیخبریم و چون باد میگذرد بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند خواهش میکنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به... بیشتر بخوانید »
حقیقت دارد تو را دوست دارم در این بارانمی خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران می خواستم می خواهم تمام لغاتی را که می دانم برای... بیشتر بخوانید »